چراغ دانایی

جهنم تاریک بود. جهنم سیاه بود . جهنم نور نداشت. شیطان هر روز صبح از جهنم بیرون می آمد و مشت مشت با خودش تاریکی می آورد. تاریکی را روی آدم ها می پاشید و خوشحال بود، اما بیش از هر چیز خورشید آزارش می داد...
خورشید ، تاریکی را می شست . می برد و شیطان برای آوردن تاریکی هی راه بین جهنم و روز را می رفت و برمی گشت. و این خسته اش کرده بود.
شیطان روز را نفرین می کرد. روز را که راه را از چاه نشان می داد و دیو را از آدم.
شیطان با خودش می گفت: کاش تاریکی آنقدر بزرگ بود که می شد روز را و نور را و خورشید را در آن پیچید یا کاش &
و اینجا بود که شیطان نابینایی را کشف کرد: کاش مردم نابینا می شدند. نابینایی ابتدای گم شدن است و گم شدن ابتدای جهنم.
***
اما شیطان چطور می توانست همه را نابینا کند! این همه چشم را چطور می شد از مردم گرفت!
شیطان رفت و همه جهنم را گشت و از ته ته جهنم جهل را پیدا کرد. جهل را با خود به جهان آورد. جهل ، جوهر جهنم بود.
***
حالا هر صبح شیطان از جهنم می آید و به جای تاریکی، جهل روی سر مردم می ریزد و جهل ، تاریکی غلیظی است که دیگر هیچ خورشیدی از پس اش بر نمی آید.
چشم داریم و هوا روشن است اما راه را از چاه تشخیص نمی دهیم .
چشم داریم و هوا روشن است اما دیو را از آدم نمی شناسیم.
وای از گرسنگی و برهنگی و گمشدگی.
خدایا ! گرسنه ایم ، دانایی را غذایمان کن.
خدایا ! برهنه ایم ، دانایی را لباس مان کن.
خدایا !گم شده ایم ، دانایی را چراغ مان کن.
***
حکیمان گفته اند: دانایی بهشت است و جهل ، جهنم.
خدایا ! اما به ما بگو از جهنم جهل تا بهشت دانایی چند سال نوری ، رنج و سعی و صبوری لازم است !؟1
************* ******* ***** ***
اشاره
رسولخدا فرمودند: «يا اباذر ساعتى نشستن در مجلسى كهدر آن گفتگوى علمى باشد بهتر است در نزد خدا، و محبوبتر است از بيدارى هزارشب، كه در هر شبى هزار ركعت نماز خوانده شود، و محبوبتر است از هزار جهاد درراه خدا، و از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن، و عبادت يك سال كه روزهاى آن را روزه بگيرند و شبهاى آن را احياء بدارند.و هر كه از خانه خود بيرون رود به قصد اخذمسالهاى از مسائل علميه به هر قدمى كه برمىدارد خداوند عالم مىنويسد از براى او ثواب پيغمبرى از پيغمبران، و ثواب هزار شهيد از شهداى جنگ بدر، و به هر حرفى كهاز عالم بشنود يا بنويسد شهرى در بهشتبه او عطا مىفرمايد، و طالب علم را خدادوست مىدارد، و ملائكه و پيغمبران او را دوست دارند، و دوست ندارد علم را مگراهل سعادت.
پس فرمودند: «خوشا به حال طالبان علم، و نظركردن به روى عالم بهتر است ازآزاد كردن هزار بنده و هر كه دوست دارد علم را بهشت از براى او واجب است وداخل صبح و شام مىشود با خوشنودى خدا و از دنيا نمىرود مگر اينكه از شراب كوثربنوشد و از ميوه بهشتبخورد و در قبر كرم بدن او را نمىخورد و در بهشت رفيقخضر - عليه السلام - خواهد بود.
![]() |
![]() |
|
از فردی پرسیدند چی کار می کنی؟ شغلت چیست؟ گفت: عضو ناجا هستم..... البته منظورم نیروی معظم انتظامی نیست!..... پس این ناجا کدام است؟ .....گفت نیروهای آویزان! ......منظورتان چیست؟ ..... ما نیروهایی هستیم که بیست و اندی برای نظام جمهوری اسلامی کار کرد ه ایم؛ احتمالا خدمت کرده ایم؛ تجربه کسب کرده ایم؛ بعد از بیست سال گفته اند به سلامت!...... نه به سلامت نه! …..معلق شده ایم و شده ایم آویزان! با کنار رفتنمان مشکل نداریم. ولی جایگاه و مسوولیت جدیدمان هم معلوم نیست. معلوم نیست در سازمان چه کاره ایم؟ تازه علاوه بر این حالا باید انقلابی بودنمان، مسلمان بودنمان و حتی ایرانی بودنمان را هم اثبات کنیم! از طرفی مسوولیت اجرایی نداریم، از طرف دیگر به عنوان یک کارمند و یا کارشناس هم مشکل داریم کار کنیم! مدیران جدید نمی توانند ما را به عنوان کارشناس بپذیرند! یا معذوریت دارند و احترام می گذارند و یا ما را مخل می دانند! بنابر این ما شده ایم "نیروهای آویزان!" معلوم نیست چکاره ایم؟ آوزیزان سیستم اداری تا اجل برسد و یا زمان بازنشسگی فرا رسد. گفتم این که نگرانی ندارد! اندکی تامل کنی می بینی بسیاری از مدیران فعلی هم عضو"ماجا" هستند! یعنی "مدیران آویزان!"؛ اندکی تامل کنی می بینی بیشتر مدیران آویزانند! در سازمان "الف" استخدام شده اند؛ مدیریت سطح سرپرستی را در سازمان "ب" به دست آورده اند؛ ظرف مدت کوتاهی به مدیریت سازمان "ج" ارتقا یافته اند. بعد از مدت کوتاهی از مدیریت سازمان "ه" برکنار شده اند! تازه برخی هنوز استخدام نشده اند، ولی مدیر شده اند! می بینی که، کدام آویزان نیستند؟! به نظر شما این گونه افراد کارمند کدام سازمانند؟ تعلق به کجا دارند؟ آیا هر یک از سازمان در بدنه خود حاضرند چنین فردی را به عنوان همکار خود بپذیرند؟ سازمان اصلی شاید به سختی بپذیرد. ولی سازمان های بعدی هرگز نمی پذیرند. مثلا در وزارت کشور که بیشتر از هر جا مدیران آویزان حضور دارند، همیشه این تفکیک وجود دارد که فلانی وزارت کشوری است و دیگری وزارت کشوری نیست. بعضی از سازمان های ریشه دار و حرفه ای در داخل کشور هم به درستی اجاز ه برگشت به نیروهایی که جابجا شده و یا مامور شده اند نمی دهند. به عبارتی هر مدیری که پستی در خارج از سازمان خود پذیرفته به گونه ای از سازمان قبلی جدا شده و آویزان سازمان دوم و سوم شده است و به هیچ وجه جذب سازمان جدید نیز نشده است. از طرفی از سازمان اصلی خود نیز جدا شده، هر چند پیوند محدودی حفظ کرده باشد، باز هم آویزان است. · مدیران آویزان فاقد تعلق سازمانی و تعهد سازمانی هستند؛ · به محض این که فرصت جدید بهتری بر اساس معیارهای شخصی پیش بیاید، به راحتی از یک سازمان به سازمان دیگر می روند؛ ظاهرا به دنبال گمشده خود می گردند! · مدیران آویزان هزینه های آموزشی و هزینه هایی که در حین کسب تجربه بر سازمان تحمیل می کنند را از منظر سازمانی به هدر می دهند؛ · مدیران آویزان غالبا منافع فردی را بر منافع سازمانی ترجیح می دهند؛ · سازمان نمی تواند روی نیروهای آویزان برنامه ریزی و یا سرمایه گذاری کند؛ · مدیران آویزان به هیچ سازمانی وفادار نیستند؛ · مدیران آویزان منافع افراد و گروهای بیرونی ذینفوذ را به منافع سازمانی ترجیح می دهند. در حالی که در بیشتر نقاط جهان جابجایی برون سازمانی رفتار نامیمون و نابهنجار اداری ارزیابی می شود در ایران به عنوان یک رفتارغالب مدیران حتی امتیاز ارزیابی می شود. به گونه ای که عده ای می گویند از این پست خسته شده ام و به راحتی به سازمان دیگر می روند. در ژاپن اگر فردی سازمان خود را تغییر دهد در سازمان بعدی به سختی پذیرفته می شود. زیرا معتقدند این فرد وفادار نبوده و دوباره از سازمان ما هم خواهد رفت. چه دلیلی دارد که یک سازمان بر روی فردی سرمایه گذاری کند که به محض این که فرصت شغلی بالاتری را یافت سازمان اصلی خود را ترک کرده و به سازمان دیگری می پیوندد. معمولا در ژاپن هر کسی که از سازمان خود می رود به شرطی در سازمان جدید پذیرفته می شود که مسیر خدمتی را از اول آغاز کند از طرفی رابطه اش را با سازمان قبلی قطع کند. به همین دلیل جابجایی بین سازمانی در بسیاری از کشورها حداقل است. دلیل و انگیزه ای برای جابجایی افراد وجود ندارد. مخصوصا این که بخواهد رابطه اش را سازمان قبلی را حفظ کند. به راستی اگر این افراد شایستگی احراز پست مدیریتی را دارند، چرا در سازمان خود مسسیر خدمتی مدیریتی را احراز و طی نکند؟ اگر نداشته اند، چرا در سازمان دیگر به او مسوولیت مدیریتی داده می شود؟ |
سلام دوستان
نظرتونو درباره ي مطلب وب بدين ممنون ميشم
افسانه ها را رها کن دوری و دوستی کدام است؟؟!! فاصله هایت که عشق را می بلعند....... من اگر نباشم دیگری جایم را پر میکند..به همین سادگی!
شیشه ای مشکند یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟ یک نفر میگوید:شاید این رفع بلاست،دیگری میگوید:شیشه پنجره را باد شکست؟ "دل من سخت شکست"هیچکس هیچ نگفت،غصه ام را ندید... از خودم پرسیدم ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کمتر بود!؟
میخواهم عوض شوم!چرا باید دلتنگ آغوشت باشم؟ میخواهم تو دلتنگ آغوشم باشی! می خواهم آن سیب قرمز بالا درخت باشم ،در دورترین نقطه....دقت کن!!! رسیدن به من آسان نیست،اگر همتش را نداری، آسیبی به درخت نزن به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش......
..........


به قاب ها خیره میشوم عکست که پیر نمیشود پیرم میکند
برای بعضی درد ها نه می توان گریه کرد نه می توان فریاد زد..... فقط می توان نگاه کرد و بی صدا شکست....
یه شب سه نفر برای خوش گذرونی میرن بیرون .... ... فرداش وقتی بیدار میشن توی زندان بودن ...
در حالی که هیچی یادشون نمیومده اینو میفهمن که به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم شدن ....
نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه ....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته ....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق درس خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل
به امید خدا به زودی در این وبلاگ آموزش صدابرداری و نصب وتنظیم سیستم های رایج صوتی در هیات مذهبی را به علاقه مندان به این رشته آموزش خواهیم داد.همانطور که دست بالای دست زیاده مارا از تجربیات و آموزش های خود دریغ نفرمایید. |
نام من سرباز کوي عترت است ، دوره آموزشي ام هيئت است . |
وصيت نامه امام حسين (ع)

حضرت امام کاظم علیه السلام درضمن حدیثی که
ازرحلت خویش خبری می دادند،فرمودند:
چیزی از خاک قبر من برندارید تابه آن تبّرک
جویید چرا که خوردن هر خاکی جز تربت جدّم
حسین علیه السلام ،بر ما حرام است، خدای متعال
تنها تربت کربلا را،برای شیعیان ودوستان
ماشفا قرار داده است. جامع احادیث الشیعه،ج12،ص533.
امام صادق علیه السلام فرمودند: سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهای هفتگانه
را پاره می کند.
مصباح المجتهد،ص511؛وبحار الانوار،ج98،ص135 التماس دعا |
خدایا!
به دل های پروانه وش شمعی شایسته عنایت کن که در پای هر کرم شب تابی فرو نیایند وپیش هر چشم کور سویی جان نسپارند!
خدایا!
آن چنان غریق دریای غربتمان مکن که به سمت هر خاشاک عاطفه ایی دست نیاز دراز کنیم.پناه بر تو از تنهایی وغربت وبی کسی!
خدایا!
دراین هرزه بازار نگاه ها وقلبها،دل ماراازآن خودت وچشم ما رانگران خودت کن!
خدایا!
دستمان تهی وآلوده به معصیت است.امادلمان سرشار از عشق ومحبت است.به دستمان نگاه نکن.به دلمان هم نگاه نکن .به دست خودت ودل خودت نگاه کن.
|
هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به غم نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تاهردو دروغ گفته باشیم |
سلام دوستان
ازتمامي صفحات وب ديدن كند چون وب مابه روزه همه ي مطالب تازه هستند
به قلبم گفتم :
شبها خواب به چشمم نمیآید ،
قلبم گفت :
از بس که بعد از ظهرها میخوابی ،
زر نزن بیخودم ادای عاشق ها رو در نیارا
تو گذشته ميگفتن پزشك محرمه ،
كم كم عكاس و فيلم بردار هم محرم شدن ،
حالا هم كه دى جى و گروه موسيقى محرم شدن !
اينجور كه من فهميدم فقط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن !!
نامهای عجیب دختران ایرانی در ثبت احوال!
برخی از این نامها:
دانه انار،خامه،خیمه،موچول،منگنه،ماست خانم و….
——
نامهای عجیب پسران ایرانی درثبت احوال!
باقالی،به به،راکت،سیبیل،کلاغ،کهیر،نمک،موش کور و….
صبح نیوز
عجب معادله پیچیده ای:
سوسک از موش می ترسه
موش از گربه می ترسه
گربه از سگ می ترسه
سگ از مَرد می ترسه
مرد از زن می ترسه
زن از سوسک می ترسه
کار خدا رو می بینید
------------------------------
اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار
نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه.
------------------------------
فک کنم این سوسکا مشکل مثانه دارن، یه سره تو دستشویین!!!!!:)))
------------------------------
سره ميزه شام گوشيم زنگ خورد اومدم بیزی کنم اشتباهي زدم رو بلند گو
x:دوست دخترم: ســــــــــــلام عزيزم
|:مامانم : اي كوفت ور پريده
بابام : معلومه چه کوفتیه این که تو اینجوری اسیرش شدی، 30 سال با مامانت زندگي كردم یه بار اینطوری بهم سلام نکرد :|
برادر بزرگم : جـووووون خواهر نداره؟
--------------------------------
یک قانون همواره ثابت تو خونه ما:
هر موقع یکی از ما میره حموم مامانم شروع به ظرف شستن میکنه
-------------------------------
یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن
ااگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!!
این کارهارو انجام بدین:
۱-به ستاره قرمز روی دماغ دختره به مدت ۳۰ ثانیه خیره بشین.
۲- حالا به یک کاغذ سفید یا دیوار سفید نگاه کنین و مرتب پلک بزنین.
حالا چی می بینید؟؟
۴ نفر در عکس دسته جمعی زیر کنار هم ایستاده اند.
آیا می توانید هر ۴ نفر را در نگاه اول ببینید؟ اگر نتوانسنید به راهنمایی پایین صفحه مراجعه کنید!.
…
…
…
…
…
…
…
راهنمایی:
با کمی دقت بین سرهای دو نفر سمت چپ، می توانید سر یک فرد سیاه پوست را ببینید.
گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی
.: Weblog Themes By Pichak :.