من در آستان چشمان تو

دلم را و تمام دلم را باختم

بی آن که بدانی و چه حقیرانه و مبهوت

به چشمانت خیره شدم که شاید...

راز نگاه گنگم را بفهمی

اما افسوس......

حالا که گاه گاهی

فرسنگها از من دورمی شوی

چه ملتمسانه

مردنم را آرزو می کنم

 



تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 15:29 | نویسنده : reza |

سلام دوستان من دووووووووووووبتره برگشتم اخه ازمون علمي داشتم سرم خيلي شلوغ بودشرمنده ي همتونم



تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, | 14:17 | نویسنده : reza |

سلام بچه هااااااااااااااااااااا



تاريخ : پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, | 15:47 | نویسنده : reza |
 
 

http://rapidshare.com/files/154034358/Afsaneye_Jumong_01.wmv.html

http://rapidshare.com/files/156245886/Afsaneye_Jumong_02.wmv.html

http://rapidshare.com/files/158433613/Afsaneye_Jumong_03.wmv.html

http://rapidshare.com/files/160674507/Afsaneye_Jumong_04.wmv.html

http://rapidshare.com/files/162846749/Afsaneye_Jumong_05.wmv.html

http://rapidshare.com/files/165086173/Afsaneye_Jumong_06.wmv.html

http://rapidshare.com/files/167350222/Afsaneye_Jumong_07.wmv.html

http://rapidshare.com/files/169622419/Afsaneye_Jumong_08.wmv.html

http://rapidshare.com/files/171863481/Afsaneye_Jumong_09.wmv.html

http://rapidshare.com/files/173996768/Afsaneye_Jumong_10.wmv.html

http://rapidshare.com/files/176172362/Afsaneye_Jumong_11.wmv

http://rapidshare.com/files/178230084/Afsaneye_Jumong_12.wmv

http://rapidshare.com/files/182902382/Afsaneye_Jumong_13.wmv

http://rapidshare.com/files/186725347/Afsaneye_Jumong_14.wmv

http://rapidshare.com/files/190310774/Afsaneye_Jumong_15.wmv

http://rapidshare.com/files/193483050/Afsaneye_Jumong_16.wmv

http://rapidshare.com/files/196495320/Afsaneye_Jumong_17.wmv

http://rapidshare.com/files/199329693/Afsaneye_Jumong_18.wmv

http://rapidshare.com/files/202104529/Afsaneye_Jumong_19.wmv

http://rapidshare.com/files/204923674/Afsaneye_Jumong_20.wmv

http://rapidshare.com/files/207654301/Afsaneye_Jumong_21.wmv

http://rapidshare.com/files/210566981/Afsaneye_Jumong_22.wmv

http://rapidshare.com/files/211886691/Afsaneye_Jumong_23.wmv

http://rapidshare.com/files/212220467/Afsaneye_Jumong_24.wmv

http://rapidshare.com/files/212608692/Afsaneye_Jumong_25.wmv

http://rapidshare.com/files/213010065/Afsaneye_Jumong_26.wmv

http://rapidshare.com/files/213404662/Afsaneye_Jumong_27.wmv

http://rapidshare.com/files/213808176/Afsaneye_Jumong_28.wmv

http://rapidshare.com/files/214203166/Afsaneye_Jumong_29.wmv

http://rapidshare.com/files/214589239/Afsaneye_Jumong_30.wmv

http://rapidshare.com/files/214999822/Afsaneye_Jumong_31.wmv

http://rapidshare.com/files/215399360/Afsaneye_Jumong_32.wmv

http://rapidshare.com/files/215801868/Afsaneye_Jumong_33.wmv

http://rapidshare.com/files/216220060/Afsaneye_Jumong_34.wmv

http://rapidshare.com/files/216617475/Afsaneye_Jumong_35.wmv

http://rapidshare.com/files/217450626/Afsaneye_Jumong_36.wmv

http://rapidshare.com/files/218638866/Afsaneye_Jumong_37.wmv

http://rapidshare.com/files/220169607/Afsaneye_Jumong_38.wmv

http://rapidshare.com/files/221337714/Afsaneye_Jumong_39.wmv

http://rapidshare.com/files/222928669/Afsaneye_Jumong_40.wmv

http://rapidshare.com/files/224159533/Afsaneye_Jumong_41.wmv

http://rapidshare.com/files/225675484/Afsaneye_Jumong_42.wmv

http://rapidshare.com/files/226843215/Afsaneye_Jumong_43.wmv

http://rapidshare.com/files/228381043/Afsaneye_Jumong_44.wmv

http://rapidshare.com/files/230733898/Afsaneye_Jumong_44.wmv

http://www.filefactory.com/file/agg20f2/n/Afsaneye_Jumong_46_wmv

http://www.filefactory.com/file/aghe7hf/n/Afsaneye_Jumong_47_wmv

http://www.filefactory.com/file/ag0ce70/n/Afsaneye_Jumong_48_wmv

http://www.filefactory.com/file/ag06c84/n/Afsaneye_Jumong_49_wmv

http://rapidshare.com/files/236464548/Afsaneye_Jumong_50.wmv

http://rapidshare.com/files/237532317/Afsaneye_Jumong_51.wmv

http://rapidshare.com/files/238625634/Afsaneye_Jumong_52.wmv

http://rapidshare.com/files/240249487/Afsaneye_Jumong_53.wmv

http://rapidshare.com/files/241208948/Afsaneye_Jumong_54.wmv

http://rapidshare.com/files/242728670/Afsaneye_Jumong_55.wmv

http://www.filefactory.com/file/ag6eg84/n/Afsaneye_Jumong_56_wmv

http://rapidshare.com/files/245289477/Afsaneye_Jumong_57.wmv

http://rapidshare.com/files/246735186/Afsaneye-Jumong-58.wmv

http://rapidshare.com/files/247822267/Afsaneye_Jumong_59.wmv

http://rapidshare.com/files/249092091/Afsaneye_Jumong-60.wmv

http://rapidshare.com/files/250404461/Afsaneye_Jumong_61.wmv

http://rapidshare.com/files/251523747/Afsaneye_Jumong_62.wmv

http://rapidshare.com/files/253108376/Afsaneye_Jumong_63.wmv

http://rapidshare.com/files/254266221/Afsaneye_Jumong_64.wmv

http://rapidshare.com/files/255805685/Afsaneye_Jumong_65.wmv

http://rapidshare.com/files/256910103/Afsaneye_Jumong_66.wmv

http://rapidshare.com/files/258420984/Afsaneye_Jumong_67.wmv

http://rapidshare.com/files/259613427/Afsaneye_Jumong_68.wmv

http://rapidshare.com/files/261069876/Afsaneye_Jumong_69.wmv

http://rapidshare.com/files/262207706/Afsaneye_Jumong_70.wmv

http://rapidshare.com/files/263693508/Afsaneye_Jumong_71.wmv

http://rapidshare.com/files/264882976/Afsaneye_Jumong_72.wmv

http://rapidshare.com/files/266342216/Afsaneye_Jumong_73.wmv

http://rapidshare.com/files/267434744/Afsaneye_Jumong_74.wmv

http://rapidshare.com/files/268832201/Afsaneye_Jumong_75.wmv

http://rapidshare.com/files/269987739/Afsaneye_Jumong_76.wmv

http://rapidshare.com/files/271470312/Afsaneye_Jumong_77.wmv

http://rapidshare.com/files/272741901/Afsaneye_Jumong_78.wmv

http://rapidshare.com/files/274442849/Afsaneye_Jumong_79.wmv

http://rapidshare.com/files/275704209/Afsaneye_Jumong_80.wmv

http://rapidshare.com/files/278781277/Afsaneye_Jumong_81.wmv



تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, | 16:6 | نویسنده : reza |

سلام دوستان من دوباره برگشتم



تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, | 15:41 | نویسنده : reza |

ترجمه فارسي تاريخ طبري نويسنده محمد بن جرير طبري از تاریخ نویسان قرن سوم هجری



تاريخ : دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, | 16:1 | نویسنده : reza |

سفر ايستگاه

قطار می‌رود

تو می‌روی

تمام ایستگاه می‌رود

 

و من چقدر ساده‌ام

كه سال‌های سال

در انتظار تو

كنار این قطار ِ رفته ایستاده‌ام

و همچنان

به نرده‌های ایستگاهِ رفته

تكیه داده‌ام!

 



تاريخ : جمعه 19 آبان 1391برچسب:, | 12:1 | نویسنده : reza |

 




تاريخ : جمعه 19 آبان 1391برچسب:, | 11:9 | نویسنده : reza |

خدا همانی است که ما میخواهیم


کاش ما هم همانی بودیم که خدا میخواست

 

 



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:55 | نویسنده : reza |

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشا  یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. در توالت را زد و گفتبلیط، لطفا! در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنندوقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسیدچطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کردچند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:54 | نویسنده : reza |

مل تصویر صبر نمایید




تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:52 | نویسنده : reza |


با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.
در نامه این طور نوشته شده بود :

خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز  نشستگی می گذرد .دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.

این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج  می کردم.
یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام.

اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.
تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن... 
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.

نتیجه این شد که همه  آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.

در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند... 
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.

تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسیدکه روی آن  نوشته شده بود: 

نامه ای به خدا ! 
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند.
مضمون نامه چنین بود : 
خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم .

 


با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده وروز خوبی را با هم بگذرانیم.

من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی... 
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند.... !!!!!!



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:50 | نویسنده : reza |

لئوناردو داوينچي موقع كشيدن تابلو "شام آخر" دچار مشكل بزرگي شد: مي بايست "نيكي" را به شكل عيسي" و "بدي" را به شكل "يهودا" يكي از ياران عيسي كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير مي كرد. كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل‌هاي آرماني‌اش را پيدا كند.

روزي در يك مراسم همسرايي, تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از جوانان همسرا يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره اش اتودها و طرح‌هايي برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريباً تمام شده بود ؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود.

كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار مي آورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شكسته و ژنده پوش مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند , چون ديگر فرصتي بري طرح برداشتن از او نداشت. گدا را كه درست نمي فهميد چه خبر است به كليسا آوردند، دستياران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع داوينچي از خطوط بي تقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.

وقتي كارش تمام شد گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد، و با آميزه اي از شگفتي و اندوه گفت: "من اين تابلو را قبلاً ديده ام!" داوينچي شگفت زده پرسيد: كي؟! گدا گفت: سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز مي خواندم , زندگي پر از رويايي داشتم، هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي بشوم!

 

"مي توان گفت: نيكي و بدي يك چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است كه هر كدام كي سر راه انسان قرار بگيرند."


پائولو كوئيلو



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:49 | نویسنده : reza |

 

WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم
?BROTHER SAID :  WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU

برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟
?SISTER SAID:WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED 

خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟
.DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE

پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد
:BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID

اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:
STUPID RAIN”

باران احمق
!!! THAT’S MOM 



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:47 | نویسنده : reza |

 

خـــــدا پـرسید: می‌خوری یا می‌بری!؟
گفتم: می‌خورم،
چه می‌دانستم حسرت ها را می‌خورند،
لـــذت‌ها را می‌بــــرند...



تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : reza |


یه روز یه زن و مرد ماشینشون تصادف ناجوری میکنه و هر دو ماشین به شدت داغون میشه، ولی هر دو نفر سالم میمونن.
وقتی که از ماشینشون پیاده میشن و صحنه تصادف رو میبینن، مرد میگه:

- ببین چیکار کردی خانم! ماشینم داغون شده!
- آه چه جالب، شما یه مرد هستید!
مرد با تعجب میگه:
- بله، چطور مگه؟
- چقدر عجیب! همه چیز داغون شده ولی ما دو نفر کاملاً سالم هستیم!
- منظورتون چیه؟
- این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینجوری با هم ملاقات کنیم و آشنا بشیم!
مرد با هیجان زیادی میگه:
- اوه بله، کاملاً موافقم! این حتماً نشونه خوبیه!
زن دوباره نگاهی به ماشین میکنه و میگه:
- یه معجزه دیگه! ماشین من کاملاً داغون شده ولی این بطری مشروب کاملاً سالمه! این یعنی باید این آشنایی رو جشن بگیریم!
- بله بله، حتماً همینطوره! کاملاً موافقم!
زن در بطری رو باز میکنه و به طرف مرد تعارف میکنه، مرد هم بطری رو تا نصف سر میکشه و برمیگردونه به زن.
ولی زن در بطری رو میبنده و دوباره برمیگردونه به مرد! مرد با تعجب میگه:
- مگه شما نمینوشین؟
زن با شیطنت خاصی میگه:
- نه عزیزم، فکر کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!!


 


تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : reza |


تست هوش ساده ای برای نشان دادن ضریب هوشی شما:
چنانچه مانکن را در حال چرخش به حالت ساعتگرد می بینید شما از نیمکره راست مغز خود استفاده می کنید، و چنانچه در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت می بینید از نیمکره چپ مغز خود استفاده می کنید. اگر بتوانید چرخش آن را در هر دو جهت ببینید ضریب هوشی شما بالای 160 هست!
تا لود کامل تصویر چند لحظه صبر کنید.


توجه کنید که بعضی از افراد به هیچ عنوان قادر نیستند، جهت چرخش مانکن را در ذهن خود تعویض کنند. این افراد با اطمینان بالایی ادعا می کنند این مانکن فقط و فقط در یک جهت می چرخد. اما چنین نیست اگر برای لحظه ای به قسمت سایه مانکن و یا نوک انگشت پای مانکن توجه کنید، ممکن است بتوانید جهت چرخش را در ذهن خود تعویض کنید. روش دیگر برای تغییر جهت چرخش آن است که مستقیماً به تصویر نگاه نکنید، بلکه نگاه خود را کمی به سمت راست یا چپ منحرف کنید، به طوریکه تصویر تاری از مانکن را ببینید، حال در ذهن خود جهت حرکت را عوض کرده و تصور کنید مانکن در خلاف جهت قبل می چرخد.
معمولاً از هر 10 بار که به این تصویر نگاه می کنید، ممکن است فقط 2 بار قادر به تغییر جهت چرخش باشید


 


تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:45 | نویسنده : reza |

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.

سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد و او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری ؟!

 

دوستان نظر یادتون نره




تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:44 | نویسنده : reza |

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده !
به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت، در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند.
احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدم های باکلاس و شیک پوش و با شخصیت میده !
بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چی هستن !
با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست !
اما دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : آقای محترم ! بفرمایید !
قند تو دلم آب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟

.
.
.
.
.
.

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !




تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:42 | نویسنده : reza |

 

 

تهی بود نسیمی

سیاهی بود و ستاره ای 

هستی بود و زمزمه ای

لب بود و نیایشی 

من بود و تویی

نماز و محرابی

                                                                                   

                                                                                      سپهری




تاريخ : چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, | 15:41 | نویسنده : reza |


عذرخواهی مناسب چیست و چگونه انجام می‌شود؟
عذرخواهی، در واقع جبران یك خسارت روحی، جسمی یا مالی است. برای این جبران، لازم است كه معذرت خواهی كننده، احساس شرمندگی‌اش را به زبان بیاورد. در عذرخواهی، اگر چه كلمات خیلی مهم اند، اما معمولاً كفایت نمی‌كنند. بیان صریح این كه: "به من بگو چه كار كنم تا از من بگذری و مراببخشی؟" در خیلی از موارد لازم است. گاهی از اوقات ممكن است جبران خسارت‌های مالی كه به شخصی وارد آورده اید، ضرورت پیدا كند. مثلاً ظروفی را در عصبانیت شكسته اید یا... البته در بیان چنین كلماتی هم باید خیلی احتیاط كنید تا به فرد مقابل تان برنخورد: "به من اجازه بده این خسارت را جبران كنم." "می خواهم این احساس شرم لعنتی، دست از سرم بردارد." تهیه یك هدیه مناسب هم تأثیر یك عذرخواهی شفاهی را چند برابر می‌كند.
عذرخواهی، خیلی بزرگ‌تر از آن چیزی است كه اغلب مان فكر می‌كنیم. حفظ حرمت اشخاص و حفظ حرمت خودمان به جای خود ؛ اما باید قبول كرد كه عذرخواهی می‌تواند از ارزش‌های انسانی هم پاسداری كند. چه بین دو نفر، چه بین چندین نفر، چه بین اعضای خانواده و چه بین دولت‌ها و ملت ها.
معذرت خواهی در عمل آن قدرها هم كه فكر می‌كنیم، ساده نیست. عذرخواهی صحیح، راه و رسم خودش را دارد. یعنی اجزای مشخصی دارد كه اگر حق هر یك از این اجزا به درستی ادا نشود، احتمال شكست خوردن و پذیرفته نشدن معذرت خواهی ما كم نیست. اول از همه باید در درون خودمان بپذیریم كه اشتباه كرده‌ایم و مسؤولیت اشتباه مان را قبول كنیم. اما پس از این نكته ذهنی، نكات عینی دیگری هم هستند كه به كار بستن شان، تأثیر عذرخواهی را دو چندان می‌كند.
در معذرت خواهی باید از اشتباه مان اسم ببریم. مثلاً چنین كلماتی برای یك عذرخواهی مناسب نیستند: "اگر باعث آزارتان شده ام، ببخشید"... "اگر به دلیلی از دست من دلخور شده ای، معذرت می‌خواهم"... بهتر است كه اشتباه تان را هم ذكر كنید. مثلاً بگویید: "من واقعاً اشتباه كردم كه پشت سرت حرف زدم. مرا ببخش...."
اشاره به این كه ما خودمان هم متوجه شده‌ایم عملی كه از ما سر زده، اشتباه بوده و باعث دلخوری فرد مقابل مان شده، مهم است. مثلاً: من می‌دانم كه خندیدنم در كلاس، باعث دلخوری ات شد. به همین خاطر، با تمام وجودم از تو معذرت می‌خواهم، مرا ببخش....
عنصر دیگری كه یك عذرخواهی را موثر می‌كند، توضیح این مطلب است كه چرا و چگونه، این رنجش خاطر به وجود آمده است. نباید بگذاریم ابهامات ذهنی فردی كه از ما رنجیده است، سرجایش باقی بماند. یك توضیح خوب و صادقانه می‌تواند خیلی از این ابهامات ذهنی را رفع و رجوع كند. مثلاً ممكن است توضیحات تان چیزهایی از این قبیل باشد: خسته بودم، حالم خوب نبود، ذهنم به بیماری مادرم مشغول بود، حواسم نبود و... قول می‌دهم كه چنین اتفاقی دیگر تكرار نشود.
بخش مهمی از توضیح ما باید به همین نكته اشاره كند كه آن چه مرتكب شده ایم، عمدی نبوده و قصد توهین و بی‌احترامی نداشته ایم. این اشاره، به شخصی كه از ما رنجیده، اجازه می‌دهد كه دیگر در مقابل ما احساس راحتی كند و در برابرمان موضع خصمانه نگیرد.
یك معذرت خواهی خوب، هم چنین باید صادقانه و صمیمانه مطرح شود تا زمانی كه ما به شرم و احساس گناه و پشیمانی خودمان اعتراف نكرده ایم، معمولاً طرف مقابل متوجه نمی‌شود كه آیا ما از عمل مان واقعاً پشیمانیم یا نه. حس نگرانی و شرمندگی ما به هنگام عذرخواهی، به فرد مقابل می‌فهماند كه ما نگرانیم از این كه مبادا رابطه دو طرفه مان به هم بریزد. این اظهار شرمندگی، در واقع، یك احترام مضاعف به شخصی است كه از ما رنجیده است.
البته زمان هم عنصر مهمی به شمار می‌آید.

كی عذرخواهی كنیم؟
 برای یك رنجش ساده، مثلاً وقتی كه حرف كسی را قطع می‌كنیم و اصطلاحاً وسط حرفش می‌پریم، اگر بلافاصله عذرخواهی نكنیم، ممكن است دیگر دیر شود و عذرخواهی مان تأثیرش را از دست بدهد. برای یك دلخوری شدید، مثلاً بابت این كه یك نفر را در جمع تحقیر كرده ایم، بلافاصله عذرخواهی كردن، صورت خوشی ندارد. حتی كار را بدتر می‌كند. چون حواس همه جمع، روی آن موضوع متمركز می‌شود و دلگیری فرد را از ما بیشتر می‌كند. برای عذرخواهی در چنین مواردی، باید سنجیده‌تر و حساب شده‌تر اقدام كنیم. . خداوند در آیات ۳۱ تا ۵۱ سوره قیامت به این نکته توجه می دهد که ارزش عذرخواهی در این است که در زمان خود اتفاق بیفتد و این اندازه طولانی نشود که دیگر ارزش خود را از دست دهد. سعی کنید به موقع و در زمان خود عذرخواهی کنید. نکته قابل توجه این است که اگر این عذرخواهی پس از زمان طولانی اتفاق افتد یا به معنایی عذرتراشی باشد، در این گونه موارد عذرخواهی با شکست مواجه خواهد شد.
همه آدمها گاهی اوقات مرتکب اشتباه می شوند اما همه نمی دانند چطور باید به درستی اشتباهشان را جبران کنند.             همه ما می دانیم عذرخواهی یعنی چه: عذرخواهی ابراز پشیمانی و گناه درمورد حرفی که زده ایم یا کاری که کرده ایم و باعث ناراحتی شده و تقاضای بخشش است. اما همچنین می دانیم که غرورمان را زیر پا گذاشتن و گفتن "معذرت می خواهم"، کار سختی است.
مراحل و آداب عذرخواهی
1. مشکل را پیدا کنید. آیا حرفی نامهربانانه بر زبان آوردید، بااینکه ممکن است راست بوده باشد؟ آیا نتوانستید به قولی که داده اید عمل کنید؟ آیا این رنجش متعلق به گذشته بوده یا جدید است؟ اگر ندانید برای چه باید عذرخواهی کنید، هیچوقت نخواهید توانست به درستی اینکار را انجام دهید. اگر فکر نمی کنید کار اشتباهی انجام داده باشید، آن احساس پشیمانی و ناراحتی را به خاطر احساسی که کسی درنتیجه کاری که شما کرده اید، تجربه می کند، ابراز کنید. با فرض اینکه این تاثیر غیرعمدی بوده است، ریشه عذرخواهی در این است که اثرات و عواقب کارهایی که می کنید را بر فرد مقابل پیشبینی نمی کنید و بعد می فهمید که اثرات مخرب آن عمل شما خیلی بیشتر از فواید آن بوده و آنجاست که می خواهید جبران کنید.
2. مسئولیت تقصیر خود را گردن بگیرید. بدون اینکه نیمی از آن را به گردن دیگران بیندازید. بپذیرید که قطعاً تقصیر شما بوده است. عذرخواهی که تمام و کمال نباشد درست مثل توهین است. عذرخواهی با بهانه آوردن دیگر عذرخواهی نیست. درست است که ممکن است افراد یا چیزهایی دیگری هم در آن تقصیر دست داشته باشند اما شما نمی توانید به خاطر آنها عذرخواهی کنید. شما باید فقط از جانب خودتان عذر بخواهید.
3. متوجه باشید که جای هیچ بهانه ای نیست. به هیچ وجه دنبال بهانه نباشید. عذرخواهی کردن به همراه بهانه آوردن دیگر عذرخواهی به شمار نمی رود. مسئولیت کامل کاری که کرده اید را بر عهده بگیرید. و اگر کسی که از او عذرخواهی می کنید قبول نکرد، بدانید که شایسته آن نبوده است اما باز هم عذرخواهی خود را پس نگیرید و بگویید که معذرت می خواهید.
4. زمان عذرخواهی کردنتان را تعیین کنید. گاهی اوقات بلافاصله بعد از ارتکاب یک اشتباه بهترین زمان برای عذرخواهی است و گاهی اوقات هم نه. نیش یک حرف ناراحت کننده را می توان با یک معذرت خواهی سریع از بین برد اما سایر تقصیرات نیازمند این است که زمانی بگذرد تا قبل از اینکه فرد مقابل بخواهد یک کلمه دیگر از دهان شما بشنود کمی آرام شده باشد. اما هرچه زودتر برای اشتباهتان عذرخواهی کنید، تاثیر گذارتر خواهد بود.
5. عذرخواهیتان را روی کاغذ بیاورید. نامه ای برای فرد موردنظر بنویسید و همه حرفهایی که دوست داشتید رو در رو به او بگویید را در آن بنوسید. اگر چندان با نوشتن راحت نیستید می توانید صدایتان را ضبط کنید. اینکار نه تنها به شما کمک می کند وقتی طرفتان را دیدید یادتان بماند که چه چیزهایی به او بگویید، بلکه می توانید آنرا همراه خود آورده و اگر خجالت می کشید کلاماً آنرا مطرح کنید، به طرفتان بدهید. اما همیشه یادتان باشد که یک عذرخواهی مستقیم و رو در رو و صادقانه همیشه بهتر است. پس سعی کنید اینکار را رو در رو انجام دهید چون عذرخواهی بم نامهف ایمیل یا تلفن نشاندهنده عدم تلاش و اطمینان شماست.
6. با به زبان آوردن تقصیر و احساسی که ممکن است به وجود آورده باشد، شروع کنید. خیلی دقیق اتفاق را توضیح دهید تا طرف مقابل به درستی متوجه شود که برای چه عذر می خواهید. از استفاده کلمه "اما" خودداری کنید (مثلاً نگویید معذرت می خواهم اما...) چون این کلمه نشان می دهد که معذرت نمی خواهید. همچنین نگویید که "معذرت می خواهم که چنین احساسی دارید" یا "معذرت می خواهم که ناراحت شدی". برای کاری که کردید معذرت بخواهید. این جملات اینطور به نظر میرسد که انگار فرد مقابل را متهم می کنید و این معذرت خواهی واقعی نیست. پس برای احساسات آنها ارزش بگذارید و مسئولیت کار خود را قبول کنید.
7. جبران کنید. فکر کنید که چه چیز باعث شد آن کار اشتباه را انجام دهید. آیا به خاطر این است که همیشه برای سر موقع رسیدن یا به خاطر سپردن روزهای مهم تنبل هستید؟ آیا به خاطر این است که عادت دارید به برخی نظرات فوراً واکنش دهید، بدون اینکه لحظه به یک دیدگاه دیگر فکر کنید؟ آیا به خاطر این است که از زندگیتان راضی نیستید و آن را تقصیر دیگران می اندازید؟ مشکل اصلی را پیدا کنید و آنرا برای فرد مقابل توضیح دهید (البته به شکل یک توضیح نه یک بهانه) و به آنها بگویید که برای جبران آن مشکل چه می خواهید بکنید تا دیگر در آینده دوباره اتفاق نیفتد.
8. به خاطر نقشی که در زندگیتان دارند از آنها قدردانی کنید و تاکید کنید که به هیچ وجه قصد خراب کردن رابطه را ندارید. این همان زمانی است که برای طرفتان توضیح دهیم چه چیز این مدت شما را به هم وصل کرده بوده و به عزیزانتان بگویید که واقعاً دوستشان دارید. برایشان بگویید که زندگیتان بدون اعتماد و همراهی آنها چقدر سخت خواهد بود.
9. از آنها یک فرصت دیگر برای جبران اشتباهتان بخواهید. به آنها بگویید که خیلی دوست دارید نشانشان دهید که از اشتباهتان درس گرفته اید  و برای تغییر اوضاع می خواهید اقدام کنید. طلب بخشش کنید و منتظر پاسخشان بمانید. اینکار باعث می شود فرد مقابل قدرت لازم برای غلبه بر موقعیت را احساس کند.
10. صبور باشید. اگر عذرخواهیتان مقبول نشد از آنها به خاطر شنیدن حرفهایتان و اجازه دوباره برای عذرخواهی مجدد در آینده تشکر کنید. مثلاً بگویید که درک می کنید که هنوز از دستتان ناراحت هستند اما از اینکه اجازه عذرخواهی بهتان دادند تشکر کنید. و از آنها بخواهید که اگر نظرشان عوض شد و خواستند که ببینندتان با شما تماس بگیرند. گاهی اوقات افراد می خواهند که بخشندتان اما هنوز به کمی زمان برای آرام شدن نیاز دارند.
11. روی حرفتان بمانید. این مرحله هم مثل بقیه مرحله ها خیلی مهم است. یک عذرخواهی واقعی باید یک تصمیم را به دنبال خود داشته باشد و باید برای جدی کردن عذرخواهیتان همیشه روی قولتان بمانید. درغیراینصورت، عذرخواهیتان معنای خود را از دست می دهد و اعتماد دوباره از بین می رود.
 
هشدارهای مهم در مورد عذر خواهی
• گاهی اوقات تلاش برای عذرخواهی منجر به یک مشاجره دیگر می شود. خیلی مراقب باشید تا دوباره بحثی پیش نیاید و زخم های کهنه سر باز نکند.
• اگر بخشیده شدید خیلی تعجب نکنید.
• هیچوقت معذرت نخواهید مگراینکه واقعاً از ته دل بخواهید. عذرخواهی های مصنوعی خیلی راحت مشخص می شوند، پس اگر برای عذرخواهی آمادگی ندارید، آنقدر روی خودتان کار کنید تا آمادگیش را پیدا کنید.
• حتی اگر فکر می کنید آن نیمی از آن مشکل تقصیر طرف مقابلتان بوده است، در وسط عذرخواهی آن را به زبان نیاورید. حداکثر کاری که می کنید این باشد که خیلی مختصر ذکر کنید که او می تواند برای از میان برداشتن سوءتفاهمات کمکتان کند و بعد دوباره از او عذرخواهی کنید.
• هیچوقت درمورد احساس بدی که دارید حرف نزنید. عذرخواهی درمورد گناه شما، شرمساری شما، ترس از  عدم پذیرش، اضطراب و تنهاییتان نیست، این عذرخواهی مربوط به طرف مقابلتان است.
• هیچوقت تصور نکنید که طرف آسیب دیده با طولانی کردن مدت زمان بخشیدنتان می خواهد شما را تنبیه کند. اما مراقب علائم هشداری باشید که نشان می دهد می خواهند کینه این مشکل را تا ابد در دلشان نگه دارند.

داستان عذر خواهی شاهزاده از یک کودک
پادشاهی که از بستر بیماری برخواسته بود با تنی چند از نزدیکان ، کاخ فرمانروایی را ترک گفته و در میان مردم قدم می زد . به درمانگاه شهر که رسیدند گفت به دیدار پزشک خویش برویم و از او بخاطر آن همه زحمتی که کشیده قدردانی کنیم.
چون وارد درمانگاه شد کودکی را دید که پایش زخمی شده و پزشک پایش را معالجه می نماید. مادر کودک که هنوز پادشاه را نشناخته بود با ناله به پزشک می گفت خدا پای فرزند پادشاه را اینچنین نماید تا دیگر این بلا را بر سر مردم نیاورد .
پادشاه رو به زن کرده و گفت مگر فرزند پادشاه این بلا را بر سر کودکت آورده و مادر گفت آری کودکم در میانه کوچه بود که فرزند پادشاه با اسب خویش چنین بلایی را بر سر کودکم آورد . پادشاه دستور داد فرزندش را بیاورند.  پزشک به زن اشاره نمود که این کسی که اینجاست همان پادشاه است .
زن فکر می کرد به خاطر حرفی که زده او را به جرم گستاخی با تیغ شمشیر به دونیم می کنند . پسرپادشاه را آوردند و پدر به او گفت چرا این گونه کردی و فرزند گفت متوجه نشدم  و کودک را اصلا ندیدم . پدر گفت از این زن و کودکش عذرخواهی کن . فرزند پادشاه روی به کودک نموده عذر خواست پادشاه هم کیسه ایی زر به مادر داده و گفت فرزندم را ببخش .
عذر خواستن از پس اشتباه ، زیبا و به جاست حتی اگر از یک کودک باشد.

بزرگ شدن با عذرخواهي
عذرخواهي نه تنها باعث حفظ حرمت اشخاص و حفظ حرمت خودمان مي‌شود، بلكه از ارزش‌هاي انساني هم پاسداري مي‌كند. فارغ از اينكه انگيزه و علت عذرخواهي چه باشد، آن چيزي كه باعث مي‌شود يك معذرت‌خواهي تاثير كند، جابه‌جا شدن احساس شرم و احساس قدرت بين طرفين معذرت‌خواهي است. ما با عذرخواهي، شرمي را كه در وجود يك شخص ديگر تزريق كرده بوديم، از او مي‌گيريم و آن شرم را به خودمان برمي‌گردانيم و در عوض، به كسي كه مورد رنجش و آزارمان قرار گرفته بود، اين قدرت را مي‌‌دهيم كه ما را ببخشد يا نبخشد.
اينكه وقتي كسي يا كساني را رنجانده‌ايم، اصلا به روي خودمان نياوريم و بگذاريم زمان همه چيز را حل كند، خام‌ترين تصميم ممكن است. عذرخواهي نمادي از استحكام شخصيتي است. نمادي از صداقت است چراكه صادقانه اعتراف مي‌كنيم ما اشتباه كرديم. نمادي از سخاوت است چراكه مي‌خواهيم با شكستن خودمان، يك رابطه ويران را بازسازي كنيم. نمادي از جسارت است چرا كه اين ريسك وجود دارد كه طرف مقابلمان اصلا عذرمان را نپذيرد و حرمت‌مان را بشكند و... اما آموزه‌هاي ديني به ما آموخته‌اند تا زماني كه حواسمان باشد كه ما آدم‌هايي جايزالخطا هستيم و روي زمين خدا، خودمان را با خدا اشتباه نگيريم، هنوز نشانه‌هايي از خير و صلاح در ما وجود دارد.

چه مسائلی باعث می شود که عذرخواهی نکرده و یا با تامل عذرخواهی کنیم؟
مسئلۀ اول این است که گاهی اوقات غرور بر ما غلبه کرده و جلوی این کار ما را می گیرد. گویی دهنمان قفل شده و نمی توانیم چیزی بگوییم. چاره هم این است که کمی به اشتباه خود فکر کرده و سپس با منطق انسانی آنرا بپذیریم و در نتیجه از فرد مقابل عذرخواهی کنیم.
دوم اینکه گاهی اوقات فرد مقابل از نظر ما ارزش عذرخواهی ندارد که این مسئله هم از خودبزرگ بینی ما سرچشمه می گیرد که اندیشه ای غیرانسانی است و باید آنرا از خود دور نمود. چاره این است که به حداقل احترامی که فرد برای خودش دارد فکر کنیم و ارزش خودمان را بالا ببریم. عذر خواهی تخلیۀ نفس است از غرور و تکبر.
دلیل سوم این است که اشتباه خود را کوچک تلقی کرده و در نتیجه نیازی به عذرخواهی نمی بینیم. اما باید به خاطر داشت که کوچکترین اشتباه در نظر دیگران باید بزرگترین اشتباه در نظر ما باشد. در این صورت است که درصد خطاها و اشتباهات ما در زندگی به حداقل می رسد.

چگونه فرهنگ عذرخواهی را تقویت کنیم؟     

در نظر گرفتن اصول و موازین ساده اخلاقی، اجتماعی و دینی
ایجاد انگیزه برای حفظ رابطه
بپذیرید که کامل نیستید
توصیه اسلام به عذرخواهی
اشتباه را بپذیرید
اشتباه خود را کوچک تلقی
تحلیل علت ایجاد تنش
مسئولیت ارتکاب اشتباه را گردن دیگران نیندازید

چگونه عذرخواهی کنیم؟            

 قدم اول در عذرخواهی پذیرفتن اشتباه و خطای مرتکب شده از سوی فرد است. در این صورت نشان می‌دهید که مسئولیت پذیر بوده و خواهان ارتباطات گسترده و صمیمی در سطح فرد و جامعه هستید. قدم بعدی کنار گذاشتن غرور و ترس از تحقیر شدن می‌باشد. پس از آن کلمات و جملاتی متناسب با فرد مقابل بیابید. پس از اینکه دانستید چه چیزی باعث رنجش طرف مقابل شده بخش عمده‌ای از عذرخواهی شما باید به این معطوف باشد که آن رنجش را برطرف کنید. این کار، به شخصی كه از شما رنجیده اجازه می‌دهد كه دیگر در مقابلتان احساس راحتی كند و موضع خصمانه نگیرد.
هرگاه فردی عذرخواهی کرد، شایسته است که طرف مقابل نیز عذر او را بپذیرد؛ حضرت علی علیه‌السلام در این‌باره می‌فرماید: "بدترین مردم کسی است که معذرت خواهی دیگران را نپذیرد و از خطاهایشان درنگذرد."
در عذرخواهی باید سه نکته را در نظر داشت:
1.  درباره کسانی که می‌دانید در اثر خطا و اشتباه گناهی مرتکب شده‌اند می‌بایست تا جایی که امکان دارد حتی برای انجام عمل و کارشان توجیهاتی تراشید تا شخص خود را بیابد و از اشتباه خود درس گیرد.                                                                            2. عذرخواهی باید متناسب با مقدار خطا باشد، نه کمتر و نه بیشتر.
3. مرتکب نشدن به جرم و خطا، بهتر از عذرخواهی است بنابراین انسان نباید کاری کند که مجبور به پوزش باشد.



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 22:10 | نویسنده : reza |

بردن، همه چیز نیست اما تلاش برای بردن چرا.

                                             لومباردی



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:47 | نویسنده : reza |

10 قانون برای زندگی از فیلپ مک گراو:

قانون اول : در دنیا یا چیزی را به دست می آورید ویا به دست نمی آورید

قانون دوم : شما تجربیات شخصی خود را ، خودتان خلق میکنید .

قانون سوم : افراد کاری را انجام میدهند که برای شان نتیجه ای داشته باشد .

قانون چهارم : شما نمی توانید بدون آگاهی داشتن از چیزی آن را تغیر دهید .

قانون پنجم : زندگی ، به اعمال پاداش میدهد .

قانون ششم : واقعیتی وجود ندارد . هر چیزی تنها تفسیر و تعبیر شما از مسایل است .

قانون هفتم : زندگی را باید مدیریت کنید نه درمان .

قانون هشتم : این خود ما هستیم که به دیگران می آموزیم چگونه با ما رفتار کنند .

قانون نهم : با بخشش و گذشت ،قدرتمند شوید .

قانون دهم : برای اثبات ادعا وخواسته خود ابتدا باید آن را مشخص کنید .

  منبع :مجله موفقیت



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:45 | نویسنده : reza |
ساعت ۱۱:٤٧ ‎ق.ظ روز ۱۳۸۸/٢/٢٠    
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پنج اصل متعارفی ، یا مفهوم عمومی اقلیدس

١_چیزهایی که با یک چیز مساوی اند ، با یکدیگر نیز مساوی اند

٢_اگر چیزهای مساوی به چیزهای مساوی اضافه شوند کلها مساوی اند

 

٣_اگر چیزهای مساوی از چیزهای مساوی کم شوند ، باقیمانده ها مساوی اند

 

۴_چیزهایی که بر یکدیگر منطبق شوند با یکدیگر مساوی اند

 

۵_کل از جزء بزرگتر است

 

 

و پنج اصل موضوع هندسی از اقلیدس

1-

از هر نقطه میتوان خط مستقیمی به هر نقطۀ دیگر کشید

2-

هر خط مستقیم متناهی را می توان روی همان خط به طور نامحدود امتداد داد

3-

میتوان دایره ای با هر نقطۀ دلخواه به عنوان مرکز آن و با شعاعی مساوی هر پاره خط رسم شده از مرکز آن ترسیم کرد

4-

همۀ زوایای قائمه با هم مساوی اند

5-

اگر خط مستقیمی دو خط مستقیم را قطع کند به طوری که مجموع زاویای داخلی یک طرف آن کمتر از دو قائمه باشد این دو خط مستقیم اگر به طور نامحدود امتداد داده شوند ، در طرفی که دو زاویه مجموعا از دو قائمه کمترند ، همدیگر را قطع خواهند کرد

.



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:44 | نویسنده : reza |

 

 

ای دهقــــان ِ فــــــداکار

تو در روزگاری بزرگ شدی ،

که مردی برهنه شد ! تا زنان و کودکان زنده بمانند...
...
امّا من

در روزگاری نفس میکشم ،


که زنی برهنه میشود ! تا کودکش از گرسنگی نمیرد...
 
 
پ.ن. جان مولا علی سیاسی نخونین این مطلب رو
این یه مطلب اجتماعی
نکنه باید باور کنیم کل فحشا از سر لذت جوییه
فقر هم که نه!!!!!!!!!!!!!!
سیاه نمایی کدومه؟
دوستان یه سری هم به نامه ی امام علی (ع) به مالک اشتر
بزنند.
ولله ما هم شیعه ایم . ما هم نهج البلاغه می خونیم
اونم با ترجمه استاد حسین انصاریان.


تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:42 | نویسنده : reza |


 
قوانین اصلی توان
۱)در ضرب اعداد توان دار :
 
الف)اگر پایه ها مساوی باشند یکی از پایه ها را نوشته و توان ها را جمع می کنیم.
 
۲۵ * ۲۷ =۲۱۲
 
ب)اگر توان ها مساوی باشند پایه ها را ضرب می کنیم و یکی از توان ها را می نویسیم.
 
۲۶ * ۵۶ = ۱۰۶
 
۲)در تقسیم اعداد توان دار :
 
الف)اگر پایه ها مساوی باشند یکی از پایه ها را نوشته و توان ها را از هم کم می کنیم.
 
۲۹ / ۲۳ =۲۶
 
ب)اگر توان ها مساوی باشند پایه ها را بر هم تقسیم می کنیم و یکی از توان ها را می نویسیم.
 
۶۷ / ۲۷ =۳۷
 
۳)توان در توان :
 
اگر عددی توان دار را مجددا به توان برسانیم توان ها را در هم ضرب می کنیم.
 
(۲۳)۵=۲۱۵
 
۴)توان- توان :
 
درعبارت هایی که به شکل amn هستند ابتدا باید m را به توان n برسانیم و آن را توان a در نطر بگیریم.
 
۲۵۳=۲۱۲۵
 
۵)قانون توان صفر :
 
هر عدد (به جز صفر) به توان صفر برابر است با یک.
 
۳0=۱
 
شماره     نام     شکل قانون      
۱     ضرب با پایه های مساوی      
 
am * an = am+n
     
 
       
۲     ضرب با توان های مساوی      
 
am * bm = (a*b)m
     
 
 
۳     تقسیم با پایه های مساوی      
 
am / an = am-n
     
 
 
۴     تقسیم با توان های مساوی      
 
am / bm = (a/b)m
     
 
 
۵     توان در توان      
 
(am)n = am*n
     
 
 
۶     توان- توان      
 
amn
     
 
 
۷     توان صفر      
 
a0 =1
     
 
 



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:37 | نویسنده : reza |

چرا باید ریاضیات بخوانیم؟ راجر بیكن، فیلسوف انگلیسی در سال 1267 میلادی پاسخ این سوال را این چنین داده است: «كسی كه این كار را نكند نمی تواند چیزی از بقیه علوم و هر آن چه در این جهان هست بفهمد . چیزی كه بدتر است این است كه كسانی كه ریاضیات نمی دانند به جهالت خودشان پی نمی برند و در نتیجه در پی چاره جویی برنمی آیند.» می توانم همین جا سخن را پایان دهم اما ممكن است بعضی ها فكر كنند كه شاید خیلی چیزها در هفت قرن گذشته تغییر كرده باشد. شاهدی تازه می آورم، پال دیراك از خالقان مكانیك كوانتومی، معتقد است كه وقتی تئوری فیزیكی ای را پایه ریزی می كنید نباید به هیچ شهود فیزیكی اعتماد كنید. پس به چه چیزی اعتماد كنید؟ به گفته این فیزیكدان مشهور، فقط به برنامه ای متكی بر ریاضیات ولو این كه در نگاه اول ربطی به فیزیك نداشته باشد.در حقیقت، در فیزیك تمامی ایده های صرفا فیزیكی رایج در ابتدای این قرن كنار گذاشته اند در حالی كه الگوهای ریاضی ای كه به زرادخانه های فیزیكدان ها راه یافته اند به تدریج معنای فیزیكی یافته اند. در این جاست كه قابل اعتماد بودن ریاضیات به روشنی رخ می نمایاند. بنابراین الگو سازی ریاضی روشی پربار برای شناخت در علوم طبیعی است . موریس كلاین می نویسد: یونانی های قدیم واقعیت های دنیای اطراف خود را با علم ریاضیات منطبق می دیدند و حقیقت نمایی طرح كیهان را در ریاضیات می یافتند. آن ها بین قانون های طبیعت و قانون های ریاضی شباهت هایی را احساس می كردند كه اكنون یكی از پایه های اساسی علوم را تشكیل می دهد. بعدها یونانی ها در شناخت طبیعت پیشتر رفتند و اعتقاد استواری پیدا كردند كه جهان بر اساس قانون های ریاضی طراحی شده و دستگاه كنترل شده ای است، از قانون هایی پیروی می كند و برای بشر قابل درك است. دست آخر این كه ریاضیات موسیقی ذهن است پس باید آن را نواخت.



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:29 | نویسنده : reza |

 

 

درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است

غافل از اینکهتمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم

به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود

 درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته

 و انسانها به دور خویش میگردند

در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست

دوست دارد زود به خدابرسد و گناهان خویش را بزداید

 غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود 

درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه

 آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن
نیست.

 "حسین پناهی "



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:28 | نویسنده : reza |

نه فقط حرفی از ایمان مانده است ..... شمع بیت المال روشن مانده است

تولد امام مومنان که تنها و تلخا کوله بارش بر زمین مانده است

مبارک



تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, | 11:26 | نویسنده : reza |

چگونه

فریبنده و دلربا

باشیم ؟!

 

فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید. این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود. مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید، موفق تر خواهید بود. تلاش و توجه تمام و کمال به نیازها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید.

 

12 مرحله زير را همواره به خاطر داشته باشيد....!
 

1- طرز ایستادن خود را تصحیح کنید. اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید. در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید. کمرتان کاملاً صاف باشد، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند. شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید.

 

2- ماهیچه های صورت را رها کنید. سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد. با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید.

 

3- ارتباط برقرار کنید. هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید. اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید.

 

4- نام افراد را به خاطر بسپارید. زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید. این کار برای خیلی از افراد دشوار است. زمانیکه نامشان را می گویند، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید؛ به عنوان مثال سلام "سارا" من "مانی" هستم. زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند. هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند.

 

5- به دیگران علاقمند باشید. اگر شما یکی از آشناهای قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار، همکلاسی، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید. اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید. مطرح کردن یک چنین مسائلی، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید. می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید. در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید.

 

6- ورزش کنید : اگر درباره ارجحیت های زیبایی می اندیشید ، هیچ چیز به اندازه برنامه ورزشی منظم تاثیر مثبت ندارد. اگر شما از شنا، والیبال ، تنیس یا دوچرخه سواری لذت می برید، سعی کنید که آن نظم را در آن ورزش دنبال کنید . حتی ۳۰ دقیقه پیاده روی در روز تاثیر شگرفی در بر دارد.

 

7-گفتگو در مورد موضوعات مناسب: باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید، بازهم این کار را ادامه دهید. به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید. اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری، بافتنی، کوهنوردی، و سینما صحبت کنید.

هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید. ذهن خود را باز کنید، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند. روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید.

 

8- به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید. اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید. گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند. در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید. همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید. همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود.

 

9- دروغ نگویید. شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست. اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند، حرف های شما را با هم در میان می گذارند، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد.

 

10- با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید. این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند. چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید. اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید. اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند. زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید. اگر احساس میکنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است (به عنوان مثال مدل مو، طرز لباس پوشیدن و .. به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده، به زبان بیاورید. اگر مستقیماً سوالی می پرسید، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید.

 


11- در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید. این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید. در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید. خیلی بیشتر از گفتن یک "خیلی ممنون" ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر: "خوشحالم که خوشت آمده" و یا "خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی" همراه کنید. این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند. در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید. به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت: "نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم" شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی."

 

12- تن صدای خود را کنترل کنید. یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید، ماهیت صحبت کردن است. برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند. در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید. اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که "امروز زیبا شده اید" تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید: "امرور روز زیبایی است." هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست. می توانید برای تمرین، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید. از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید، به ظبط کردن صدای خود ادامه دهید.

تاريخ : شنبه 13 آبان 1391برچسب:, | 10:37 | نویسنده : reza |
  • سیتی جاوا
  • قالب وبلاگ